شکارچی تنها

من از دریا یاد گرفتم غرقش کنم هر کسی را که از حدش گذشت...

شکارچی تنها

من از دریا یاد گرفتم غرقش کنم هر کسی را که از حدش گذشت...

شکارچی تنها

خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود
و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود
پلنگ من ـ دل مغرورم ـ پرید و پنجه به خالی زد
و ماه ـ عشق ِ بلند ِ من ـ ورای دست رسیدن بود.
دختری از دیار فرزانگان
دانشجوی کارشناسی حقوق، دانشگاه آیت الله بروجردی.
تمام مطالب این وبلاگ متعلق به نویسنده است و کپی فقط با ذکر منبع مجاز می باشد.

آخرین نظرات

برای آنکه باید باشد و نیست...!

شنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۴۴ ب.ظ
تو نمیدانی، نیستی که بدانی اما من... از جنگیدن خسته شدم! از جنگیدن برای تو...
اگر بدانی چقدر برایت جنگیدم وقتی بیایی بیشتر باورم داری...
استاد میگفت دعای بدون اقدام فایده ندارد!! اقدام؟؟ کدام اقدام؟؟ چه اقدامی باید انجام بدهم که بیایی؟؟
کاغذ مچاله دیده ای؟؟
مثل کاغذ مچاله میمانم... از بس بغض هایم را مچاله کرده ام!!
دلیل میخواهند برای نخواستنم! دوست دارم فریاد بزنم: نمیخواهم چون او را میخواهم...! اما...
تو کیستی...؟؟ اگر بپرسند چه بگویم...؟؟
تو دست نیافتنی هستی یا من تو را پیدا نمیکنم...؟؟
در برابر آنها مجالی جز گریه نداشتم...!
بی شانه شکستم و سوختم...!
میدانی چرا؟؟
چون پای تو در میان بود...
توئی که نمیدانم کیستی...؟؟
مسخره ست؟؟؟ برای من نیست...!
کم کم انگار باید باور کنم که نخواهی آمد...
سهم چه کسی خواهی شد...؟؟
نمیدانم...


موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۰۱
دختری از دیار فرزانگان

نظرات  (۲)

:(
پاسخ:
:(
تو کیستی که من اینگونه بی تو بیتابم؟!

چه غمی داشت این پست...
پاسخ:
:((
اگه اینجا نبود، اگه نمیشد خیلی از حرفا رو مکتوب کرد چه غمی روی دل ها مینشست...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">