به لطافت باران !
این چند روز شدیدن بارون میبارید! گذشته از خسارت های به بار اومده و اخبار تلخی که بهمون میرسه باید بگم این بارون وحشی و تند بازم لطافت خاص خودش رو داره!
روز سه شنبه توی دانشگاه به شددددددددت هرچه تمام تر بارون میبارید، من و سمیرا و " ز " جرات نمیکردیم از دانشکده خارج بشیم ینی تا از دانشکده ی خودمون رفتیم تا سایت توی دانشکده فنی به حدددی خیس شدیم که از چادرامون آب میچکید!! از سایت که برگشتیم بازم شدید بارون میبارید، سمیرا گفت : من که نمیام زیر بارون!!! اصن میمونم همینجا تا بارون بند بیاد!! بعد من مث این خل و چلا !! رفتم موندم زیر بارون و با " ز " گفتم: یه عکسی از من بنداز!!!!!!!!! هرچی میگفتن بیا الان خیس میشی! مریض میشی! اصصصصصلن گوشم بدهکار نبود که نبود که نبود!!! دوتا دستامو گرفته بودم زیر بارون، قطرات بارون میریخت توی دستام و کیییییییییییییف میکردم!!!! چندتا پسر بدو بدو در حالی که کت هاشون رو انداخته بودن روی سرشون از کنارم رد شدن، بعد یکیشون چنان با تعجب به من نگا میکرد یه لحظه فکر کردم شاخ دارم!!!!!! یا شاید دم دراوردم خودم خبر ندارم!!! سمیرا هم هی چشم غره میرفت که آبرومون رو بردی بیا دیگه !!!!!!!!! ولی من بازم گوشم بدهکار نبود و رفتم سراغ گل های داخل محوظه و کییییییییف میکردم از اینکه بارون میریزه روشون!!
بعد از اینکه بارون بند اومد این عکسا رو هم گرفتم !!!!